loading...
پست های فیسبوکی
admin بازدید : 5 پنجشنبه 23 آبان 1392 نظرات (0)

مه، بارقه اى ست در شبستان حسین
شب ، حادثه اى ز درد پنهان حسین
هر صبح ، ز دامن افق ، خون آلود
خورشید برآید از گریبان حسین . . .

 

 

 

 

 

 

خط تو با خون تو آغاز می شود ، از آن زمان که تو ایستادی
دین راه افتاد و چون فرو افتادی ، حق برخاست .

یا حسین

 

 


 

 

 

حسین ، کشته دیروز و رهبر روز است
قیام اوست ، که پیوسته نهضت آموز است
تمام زندگی او ، عقیده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسین ، یک روز است . . .

 

 

 

 

 

 

در عزای شه دین کرببلا می لرزد / نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد
گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش / کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد

 

 

 

 

 

 

هر که مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما
تصویری از عزای محرم فتاده است 
  . .

 

 

 

 

 

 

الحق که به ما درس وفا داد حسین ( ع ) / هر چیز که داشت بی‌ ریا داد حسین ( ع )
یعنی که تأملی کنید ای یاران ! / آن هستی خود زکف چرا داد حسین ( ع ) . . . ؟

 

 

 

 

 

 

زد شرر بر قلب خونین تو، در دشت بلا
داغ مرگ اکبر گلگون قبایت ، یا حسین
جان فدا کردى به راه مکتب آزادگى
جان هر آزاده اى گردد، فدایت یا حسین 
  . .

 

 

 

 

 

 

صد نوا خیزد ز ناى نینوایت ، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت ، یا حسین
میزند آتش ، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت ، یا حسین

 

 

 

 

 

 

به جز اینکه امام حسین در عاشورا شهید شده است .
عاشورا نیز در تاریخ شهید شده است .
و پیام اصلی عاشورا ( عدالت ) نیز فراموش شده است .
پس در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهیدی نوحه ای واجب .

 

 

 

 

 

 

امام صابران بودم ، خمیدم / جدا از شاخه شد یاس امیدم
چو دست از جسم عباسم جدا شد / سر خود را به نوک نیزه دیدم

 

 

 

 

 

 

 

هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند / با سرورِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند / چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند . . .

 

 

 

 

 

 

آن حسینى که شرف یافته دین از شرفش
سر و جان داد ز کف تا نرود دین ز کفش
هدف تیر بلا ساخت على اصغر خویش
تا که سرمشق بگیرد بشر از این هدفش . . .

 

 

 

 

 

 

اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است / وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است
نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها / هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است  . . .

 

 

 

 

 

 

ماهی که ز آفتاب روشن تر بود
لب تشنه آب و تشنه باور بود
می رفت و دل از حسین می برد که او
پیغمبر کربلا ، علی اکبر بود

 

 

 

 

 

 

همواره تجّسم قیام است حسین ( ع )
در سینة عاشقان ، پیام است حسین ( ع )
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب‌ ترین شعر کلام است حسین ( ع )

 

 

 

 

 

 

عشقی به حسین عشق زینب نشود / این عشق جدا ز شیعه یارب نشود
در روز و شبی که من نگریم ز غمش / آن شام سحر و آن سحرم شب نشود

 

 

 

 

 

 

هلال خون، مه خون ، ماه اشک ، ماه عزاست
عزای کیست ؟ گمانم عزای خون خداست
خمیده قامت گردون ، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

 

 

 

 

 

 

ماهی که ز آفتاب روشن تر بود
لب تشنه آب و تشنه باور بود
می رفت و دل از حسین می برد که او
پیغمبر کربلا ، علی اکبر بود

 

 

 

 

 

 

ازبهر ستیز و مرگ ، آماده شوید / در محضر عشق دوست ، افتاده شوید
از خون حسین بشنوید این پیغام / در طول زمان همیشه آزاده شوید

 

 

 

 

 

 

هلال خون ، مه خون ، ماه اشک ، ماه عزاست
عزای کیست ؟ گمانم عزای خون خداست
خمیده قامت گردون ، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

 

 

 

 

 

 

چون دید به نوک نی سرش را خورشید
بر خاک ، تن مطهرش را خورشید
آرام ، حریر نور خود را گسترد
پوشاند برهنه پیکرش را خورشید

 

 

 

 

 

 

به جای جای دلم جای پای تو است حسین
خوشم که حنجره ام نینوای تو است حسین
هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم
خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین

 

 

 

 

 

 

باز شد ماه محرّم ، کربلا را بنگرید / حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید
وعده‏گاه وصل جانان ، قبله‏گاه اهل دل / کوی هفتادودو قربانی ، منا را بنگرید

 

 

 

 

 

 

ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین / وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین
هر ماه در عزای تو ، ماه محرّم است / هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین

 

 

 

 

 

 

خاک حرمت ، مهر نماز است حسین ( ع )
راه تو ، همیشه چاره‌ ساز است حسین ( ع )
ای خون تو دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شیعه ، سرافزار است حسین ( ع )

 

 

 

 

 

 

کسی چون من گل پرپر نبیند
گلوی پاره اصغر نبینـد
بدست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند . . .

 

 

 

 

 

 

در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسین ( ع )
تا مشعل آزادگی افروخت حسین ( ع )
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که زخون ، به خلق آموخت حسین ( ع )

 

 

 

 

 

 

هم « حیّ علی الفّلاح » او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود . . .

 

 

 

 

 

 

آن روز که آهنگ سفر داشت حسین ( ع )
از راز شهادتش خبر داشت حسین ( ع )
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین ( ع )

 

 

 

 

 

 

 

اصغر که نسیم عشق مویش بوسید / خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او / تیر آمد و زودتر گلویش بوسید 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام به تمامی بازدید کننده های محترم اسم من علیرضا هستش.امید وارم از موضوعاتی که واستون میزارم و هر روز به روز رسانی میکنم لذت ببرید.لطفا اگه از مطلبی خوشتون اومد یا انتقادی داشتید تو بخش نظرات بهم بگید.و به دلیل حجم بالای آپدیت های روزانه از صفحات دیگر وبلاگ نیز دیدن کنید.با تشکر فراوان از شما دوستای گل
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 75
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 73
  • بازدید سال : 76
  • بازدید کلی : 2,351